معنی فارسی tactlessly
B2بدون در نظر گرفتن احساسات دیگران و با بیتوجهی و سنجش نادرست، عمل یا سخن گفتن.
In a manner lacking sensitivity or consideration for others' feelings.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در جلسه بیتوجهی صحبت کرد و بسیاری از شرکتکنندگان را ناراحت کرد.
مثال:
He spoke tactlessly during the meeting, upsetting many attendees.
معنی(example):
نظرات او که با بیتوجهی بیان شدهاند اغلب به سوء تفاهمات منجر میشوند.
مثال:
Her tactlessly phrased comments often lead to misunderstandings.
معنی فارسی کلمه tactlessly
:
بدون در نظر گرفتن احساسات دیگران و با بیتوجهی و سنجش نادرست، عمل یا سخن گفتن.