معنی فارسی tactlessness
B2عدم توجه به احساسات دیگران و صحبت یا عمل کردن بهگونهای که موجب ناراحتی آنها شود.
The quality of being insensitive or lacking in tact.
- NOUN
example
معنی(example):
بیتوجهی او باعث بروز مشکلاتی در دوستیشان شد.
مثال:
His tactlessness caused problems in their friendship.
معنی(example):
او بابت بیتوجهیاش در گفتگو عذرخواهی کرد.
مثال:
She apologized for her tactlessness in the conversation.
معنی فارسی کلمه tactlessness
:
عدم توجه به احساسات دیگران و صحبت یا عمل کردن بهگونهای که موجب ناراحتی آنها شود.