معنی فارسی take apart
B1برای جدا کردن اجزای یک شیء.
To disassemble or separate the parts of something.
- verb
verb
معنی(verb):
To soundly defeat someone, or a team.
معنی(verb):
To criticise someone
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت رادیوی قدیمی را باز کند تا ببیند چه چیزی خراب است.
مثال:
He decided to take apart the old radio to see what was broken.
معنی(example):
معلم از ما خواست که پازل را باز کنیم و دوباره سر هم کنیم.
مثال:
The teacher asked us to take apart the puzzle and put it back together.
معنی فارسی کلمه take apart
:
برای جدا کردن اجزای یک شیء.
