معنی فارسی take a load off one's feet

B2

عبارتی به معنای نشستن یا استراحت کردن.

To sit down and rest, especially after being on one's feet for a long time.

example
معنی(example):

شما خسته به نظر می‌آیید، چرا قدم‌هایتان را استراحت نمی‌دهید؟

مثال:

You look tired; why don't you take a load off your feet?

معنی(example):

بعد از کار در طول روز نشستم تا پاهایم کمی استراحت کنند.

مثال:

I sat down to take a load off my feet after working all day.

معنی فارسی کلمه take a load off one's feet

:

عبارتی به معنای نشستن یا استراحت کردن.