معنی فارسی take odds
B1شرطبندی بر روی احتمال وقوع یک نتیجه در یک بازی یا رویداد.
To bet or speculate on the likelihood of an event happening.
- VERB
example
معنی(example):
من نمیخواهم روی آن بازی شرطبندی کنم.
مثال:
I'm not willing to take odds on that game.
معنی(example):
شرطبندی زمانی که شانس را در نظر میگیرید، عاقلانه نیست.
مثال:
It's not wise to take odds when betting.
معنی فارسی کلمه take odds
:
شرطبندی بر روی احتمال وقوع یک نتیجه در یک بازی یا رویداد.