معنی فارسی take up the baton

B2

کسی تصمیم می‌گیرد که مسئولیتی را به عهده بگیرد و ادامه دهد.

To assume responsibility for something after someone else has left it.

example
معنی(example):

پس از بازنشستگی او، جان رهبری را به عهده گرفت و کارش را ادامه داد.

مثال:

After she retired, John took up the baton and continued her work.

معنی(example):

وقت آن است که ما رهبری را به عهده بگیریم و جامعه را راهنمایی کنیم.

مثال:

It's time for us to take up the baton and lead the community.

معنی فارسی کلمه take up the baton

: معنی take up the baton به فارسی

کسی تصمیم می‌گیرد که مسئولیتی را به عهده بگیرد و ادامه دهد.