معنی فارسی talk-into

B1

متقاعد کردن کسی برای انجام کاری، به ویژه با استفاده از قانع‌کننده، در اینجا به معنای اثرگذاری بر تصمیم یا نظر فرد دیگر است.

To persuade someone to do something, often by discussing or reasoning with them.

example
معنی(example):

او سعی کرد او را متقاعد کند که به مهمانی برود.

مثال:

She tried to talk him into going to the party.

معنی(example):

او همیشه می‌تواند دوستانش را متقاعد کند که در سفرها به او بپیوندند.

مثال:

He is always able to talk his friends into joining him on trips.

معنی فارسی کلمه talk-into

: معنی talk-into به فارسی

متقاعد کردن کسی برای انجام کاری، به ویژه با استفاده از قانع‌کننده، در اینجا به معنای اثرگذاری بر تصمیم یا نظر فرد دیگر است.