معنی فارسی talliating
B1عمل تالیاتگذاری، به فرایندی اشاره دارد که در آن ویژگیهای رشد گیاهان مورد بررسی قرار میگیرد.
The process of studying or observing specific growth conditions in plants.
- OTHER
example
معنی(example):
دانشمندان در حال تالیاتگذاری روی انواع جدید هستند تا ببینند چگونه رشد میکنند.
مثال:
The scientists are talliating the new varieties to see how they grow.
معنی(example):
در حین تالیاتگذاری، آنها چندین تفاوت در واکنشهای گیاهان را یادداشت کردند.
مثال:
While talliating, they noted several differences in the plants' responses.
معنی فارسی کلمه talliating
:
عمل تالیاتگذاری، به فرایندی اشاره دارد که در آن ویژگیهای رشد گیاهان مورد بررسی قرار میگیرد.