معنی فارسی tamenesses

B1

چندین حالت یا ویژگی‌های رام بودن در یک یا چند حیوان.

Various instances or types of tameness.

example
معنی(example):

رام بودن‌های حیوانات در رفتارشان مشهود بود.

مثال:

The tamenesses of the animals were evident in their behavior.

معنی(example):

گونه‌های مختلف بسته به محیط‌ زیست خود، رام بودن‌های متفاوتی دارند.

مثال:

Different species have different tamenesses depending on their environment.

معنی فارسی کلمه tamenesses

: معنی tamenesses به فارسی

چندین حالت یا ویژگی‌های رام بودن در یک یا چند حیوان.