معنی فارسی tamenes
B1حالت یا شرایطی که در آن حیوانات کنترل و رام شدهاند.
The state of being tamed or domesticated.
- NOUN
example
معنی(example):
طبیعت رام بودن حیوانات وحشی میتواند به طور قابل توجهی متفاوت باشد.
مثال:
The tamenes of wild animals can vary widely.
معنی(example):
مطالعهٔ رام بودن گونههای مختلف به تلاشهای حفظ حیات وحش کمک میکند.
مثال:
Studying the tamenes of various species helps in conservation efforts.
معنی فارسی کلمه tamenes
:
حالت یا شرایطی که در آن حیوانات کنترل و رام شدهاند.