معنی فارسی tamelessness

B1

حالتی که در آن موجودی از لحاظ رفتاری رام‌نشده یا غیرقابل کنترل است.

The state of being untamed or unbridled.

example
معنی(example):

رام‌نشده‌گی ببر باعث شد که بسیاری از او بترسند.

مثال:

The tamelessness of the tiger made it feared by many.

معنی(example):

رام‌نشده‌گی حیوانات وحشی یادآور قدرت خام طبیعت بود.

مثال:

The tamelessness of the wild animals was a reminder of nature's raw power.

معنی فارسی کلمه tamelessness

: معنی tamelessness به فارسی

حالتی که در آن موجودی از لحاظ رفتاری رام‌نشده یا غیرقابل کنترل است.