معنی فارسی tangences
B2تماسها، وضعیتهای مختلفی که در آن دو منحنی به یکدیگر میرسند یا در یک نقطه مشترک هستند.
Instances where curves or surfaces touch each other.
- NOUN
example
معنی(example):
تماسهای این منحنیها در حساب دیفرانسیل و انتگرال تحلیل میشوند.
مثال:
The tangences of these curves are analyzed in calculus.
معنی(example):
درک تماسها در مطالعه حدها کمک میکند.
مثال:
Understanding tangences helps in the study of limits.
معنی فارسی کلمه tangences
:
تماسها، وضعیتهای مختلفی که در آن دو منحنی به یکدیگر میرسند یا در یک نقطه مشترک هستند.