معنی فارسی tangentiality
B2خاصیت جانبی بودن، ارتباط غیرمستقیم یا غیررسمی با موضوع اصلی.
The quality or state of being tangential; divergence from the main point.
- NOUN
example
معنی(example):
جانبی بودن گاهی میتواند استدلال اصلی را گیج کند.
مثال:
Tangentiality can sometimes confuse the main argument.
معنی(example):
جانبی بودن نکات او باعث شد که بحث کمتر معنادار باشد.
مثال:
The tangentiality of his points made the discussion less coherent.
معنی فارسی کلمه tangentiality
:
خاصیت جانبی بودن، ارتباط غیرمستقیم یا غیررسمی با موضوع اصلی.