معنی فارسی tannadar
B1شخصی که مسئول فرآیند تانلینگ و آمادهسازی چرم است.
A person who oversees the tanning of hides to convert them into leather.
- NOUN
example
معنی(example):
تانادر بر فرآیند تانلینگ نظارت میکند.
مثال:
The tannadar oversees the tanning process.
معنی(example):
به عنوان یک تانادر، او اطمینان حاصل میکند که چرم با کیفیت بالا تولید میشود.
مثال:
As a tannadar, he ensures high-quality leather production.
معنی فارسی کلمه tannadar
:
شخصی که مسئول فرآیند تانلینگ و آمادهسازی چرم است.