معنی فارسی tar pit

B2

چاله تار به منطقه‌ای اطلاق می‌شود که در آن tar تجمع یافته و ممکن است موجودات و بقایای آنها را به دام بیندازد.

A location where tar has accumulated, often trapping and preserving fossils of ancient creatures.

noun
معنی(noun):

A lake of asphalt formed when subterranean bitumen leaks to the ground surface.

example
معنی(example):

چاله تار محلی بود که موجودات ماقبل تاریخ در آن گرفتار شدند.

مثال:

The tar pit was a site where prehistoric creatures became trapped.

معنی(example):

دانشمندان چاله تار را حفاری کردند تا درباره فسیل‌های یافت شده آنجا مطالعه کنند.

مثال:

Scientists excavated the tar pit to study the fossils found there.

معنی فارسی کلمه tar pit

: معنی tar pit به فارسی

چاله تار به منطقه‌ای اطلاق می‌شود که در آن tar تجمع یافته و ممکن است موجودات و بقایای آنها را به دام بیندازد.