معنی فارسی tari

B1

تاری یک غذای محلی و سنتی است که معمولاً با مواد طبیعی و تازه تهیه می‌شود.

A traditional dish made from natural and fresh ingredients, particularly popular in West Africa.

example
معنی(example):

تاری یک غذای سنتی از غرب آفریقا است.

مثال:

Tari is a traditional dish from West Africa.

معنی(example):

در جشنواره، آنها غذایی خوشمزه به نام تاریخی به مهمانان ارائه کردند.

مثال:

At the festival, they served delicious tari to the guests.

معنی فارسی کلمه tari

: معنی tari به فارسی

تاری یک غذای محلی و سنتی است که معمولاً با مواد طبیعی و تازه تهیه می‌شود.