معنی فارسی tarradiddler

B2

تارادیدلر، فردی که به بیان داستان‌های غیرواقعی و بزرگ می‌پردازد.

A person who tells exaggerated or improbable stories; a storyteller.

example
معنی(example):

او به عنوان تارادیدلر شناخته می‌شد که اغلب داستان‌های بزرگ می‌گفت.

مثال:

He was known as a tarradiddler, often telling tall tales.

معنی(example):

تارادیدلر بودن می‌تواند در مهمانی‌ها سرگرم‌کننده باشد.

مثال:

Being a tarradiddler can be entertaining at parties.

معنی فارسی کلمه tarradiddler

: معنی tarradiddler به فارسی

تارادیدلر، فردی که به بیان داستان‌های غیرواقعی و بزرگ می‌پردازد.