معنی فارسی tarradiddles

B1

تارادیدل‌ها به داستان‌ها یا اطلاعاتی ناقص و بی‌اساس اطلاق می‌شود که عموماً برای تفریح یا سرگرمی بیان می‌شوند.

A fanciful or absurd story or narrative.

noun
معنی(noun):

A trivial lie, a fib.

معنی(noun):

Silly talk or writing; humbug.

example
معنی(example):

او چند تا تارادیدل فقط برای خنداندن ما گفت.

مثال:

He told a few tarradiddles just to make us laugh.

معنی(example):

کتاب کودکان پر از تارادیدل‌های دلپذیر بود.

مثال:

The children's book was full of charming tarradiddles.

معنی فارسی کلمه tarradiddles

: معنی tarradiddles به فارسی

تارادیدل‌ها به داستان‌ها یا اطلاعاتی ناقص و بی‌اساس اطلاق می‌شود که عموماً برای تفریح یا سرگرمی بیان می‌شوند.