معنی فارسی tartarize

B1

تارتاریزه کردن، عمل افزودن ویژگی‌های تارتارین به یک ترکیب یا مخلوط.

To add tartarine characteristics to a mixture or preparation.

example
معنی(example):

ما نیاز داریم تا مخلوط را تارتاریزه کنیم تا نتایج بهتری بگیریم.

مثال:

We need to tartarize the mixture for better results.

معنی(example):

تارتاریزه کردن سس آن را جذاب‌تر کرد.

مثال:

Tartarinizing the sauce made it more appealing.

معنی فارسی کلمه tartarize

: معنی tartarize به فارسی

تارتاریزه کردن، عمل افزودن ویژگی‌های تارتارین به یک ترکیب یا مخلوط.