معنی فارسی taryba
B1تاریبا، یک نهاد یا گروهی که مسئولیتهای خاصی دارد و معمولاً برای مدیریت یا سازماندهی فعالیتها شکل گرفته است.
A committee or group responsible for certain tasks or governance.
- NOUN
example
معنی(example):
تاریبا یک تصمیم مهم در مورد پروژه گرفت.
مثال:
The taryba made an important decision about the project.
معنی(example):
اعضای تاریخبا جمع شدند تا درباره سیاستهای جدید بحث کنند.
مثال:
Members of the taryba gathered to discuss the new policies.
معنی فارسی کلمه taryba
:
تاریبا، یک نهاد یا گروهی که مسئولیتهای خاصی دارد و معمولاً برای مدیریت یا سازماندهی فعالیتها شکل گرفته است.