معنی فارسی tasten
B1چشیدن یا امتحان کردن غذا یا مزه.
To taste or sample food.
- VERB
example
معنی(example):
برای چشیدن غذا، باید از قاشق استفاده کنید.
مثال:
To tasten the food, you should use a spoon.
معنی(example):
او عاشق چشیدن دستورهای غذایی جدید قبل از سرو آنها است.
مثال:
He loves to tasten new recipes before serving them.
معنی فارسی کلمه tasten
:
چشیدن یا امتحان کردن غذا یا مزه.