معنی فارسی tatou
B1تَتو نوعی جاندار است که دارای پوست سخت است و جلد آن میتواند به شکلهای مختلفی باریک و شیک باشد.
A type of mammal known for its armor-like skin and burrowing habits.
- NOUN
example
معنی(example):
تَتو حیوانی شبزی است که لانههای زیرزمینی حفر میکند.
مثال:
The tatou is a nocturnal animal that digs burrows.
معنی(example):
در برخی فرهنگها، گوشت تَتو یک خوراکی خوشمزه تلقی میشود.
مثال:
In some cultures, tatou meat is considered a delicacy.
معنی فارسی کلمه tatou
:
تَتو نوعی جاندار است که دارای پوست سخت است و جلد آن میتواند به شکلهای مختلفی باریک و شیک باشد.