معنی فارسی tattle-tale
B1خبرچین، فردی است که به راحتی گزارش میکند یا در مورد اعمال نادرست دیگران شکایت میکند.
A person who reports wrongdoing by others, often to authority figures.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک خبرچین شناخته میشد زیرا همیشه به معلم گزارش میداد که دیگران قوانین را نقض کردهاند.
مثال:
He was labeled a tattle-tale because he always told the teacher when others broke the rules.
معنی(example):
هیچ کس دوست ندارد در بین دوستانش به عنوان یک خبرچین شناخته شود.
مثال:
No one likes to be called a tattle-tale among their friends.
معنی فارسی کلمه tattle-tale
:
خبرچین، فردی است که به راحتی گزارش میکند یا در مورد اعمال نادرست دیگران شکایت میکند.