معنی فارسی tattletaled

B1

خبرچینی کردن، عملی است که در آن فرد اطلاعاتی در مورد رفتار نادرست دیگران را به یک بزرگ‌تر یا مقام مسئول گزارش می‌دهد.

The act of reporting someone else's misdeeds, often in a juvenile context.

verb
معنی(verb):

To act as a tattletale; to tell on; to give away, reveal, or expose.

example
معنی(example):

او به خاطر اینکه دوستش اسباب‌بازی‌هایش را به اشتراک نمی‌گذاشت، خبرچینی کرد.

مثال:

He tattletaled on his friend for not sharing their toys.

معنی(example):

او در زمان تنفس درباره دانش‌آموزی که تقلب می‌کرد، خبرچینی کرد.

مثال:

She tattletaled during recess about a student who was cheating.

معنی فارسی کلمه tattletaled

: معنی tattletaled به فارسی

خبرچینی کردن، عملی است که در آن فرد اطلاعاتی در مورد رفتار نادرست دیگران را به یک بزرگ‌تر یا مقام مسئول گزارش می‌دهد.