معنی فارسی tattooist

B1

تتوکار، فردی که تتو را روی پوست افراد قرار می‌دهد.

A person who does tattoos, especially in a professional capacity.

example
معنی(example):

تتوکار بر روی طراحی جدیدی برای یک مشتری کار کرد.

مثال:

The tattooist worked on a new design for a client.

معنی(example):

او بیش از ده سال است که تتوکار است.

مثال:

She has been a tattooist for over ten years.

معنی فارسی کلمه tattooist

: معنی tattooist به فارسی

تتوکار، فردی که تتو را روی پوست افراد قرار می‌دهد.