معنی فارسی taum

B1

توم، نوعی صدا یا موجود زنده که در جنگل‌ها مشاهده می‌شود.

A sound or creature typically found in forest environments.

example
معنی(example):

توم اغلب در جنگل دیده می‌شود.

مثال:

The taum is often seen in the forest.

معنی(example):

ما صدای توم را در هنگام پیاده‌روی‌امان شنیدیم.

مثال:

We heard the sound of a taum during our hike.

معنی فارسی کلمه taum

: معنی taum به فارسی

توم، نوعی صدا یا موجود زنده که در جنگل‌ها مشاهده می‌شود.