معنی فارسی taun

B1

توم، ویژگی یا مشخصه‌ای خاص که به یک فرد اعتباری ویژه می‌بخشد.

A unique trait or characteristic that gives someone a distinctive identity.

example
معنی(example):

او یک توم داشت که او را منحصر به فرد می‌کرد.

مثال:

He had a taun that made him unique.

معنی(example):

توم او یک ویژگی خاص از شخصیتش بود.

مثال:

Her taun was a special feature of her character.

معنی فارسی کلمه taun

: معنی taun به فارسی

توم، ویژگی یا مشخصه‌ای خاص که به یک فرد اعتباری ویژه می‌بخشد.