معنی فارسی tauridian
B1تعارف به ویژگیها یا خصایص مربوط به گاو یا ویژگیهای گاوی.
Relating to or resembling a bull.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دانشمند ویژگیهای تاوریدیان این گونه را مطالعه کرد.
مثال:
The scientist studied the tauridian features of the species.
معنی(example):
فسیلها ویژگیهای تاوریدیان را در حیوانات باستانی نشان دادند.
مثال:
Fossils revealed tauridian characteristics in ancient animals.
معنی فارسی کلمه tauridian
:
تعارف به ویژگیها یا خصایص مربوط به گاو یا ویژگیهای گاوی.