معنی فارسی tauriform

B1

شکل یا طراحی که شبیه به گاو باشد.

Having the shape or form of a bull.

example
معنی(example):

مجسمه طراحی تاوری‌فرمی داشت که بازدیدکنندگان را تحت تاثیر قرار داد.

مثال:

The sculpture had a tauriform design that impressed the visitors.

معنی(example):

هنرمندان اغلب از اشکال تاوری‌فرم در آثار خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Artists often use tauriform shapes in their works.

معنی فارسی کلمه tauriform

: معنی tauriform به فارسی

شکل یا طراحی که شبیه به گاو باشد.