معنی فارسی tawdered
B2تعبیر توادر به معنای خسته یا فرسوده شدن و معمولاً پس از فعالیتهای سخت یا سفرهای طولانی استفاده میشود.
Tawdered means to be tired or worn out, typically after strenuous activity or long journeys.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از سفر طولانی به نظر خسته میرسید.
مثال:
He looked tawdered after the long journey.
معنی(example):
کوهنورد بعد از رسیدن به قله احساس خستگی کرد.
مثال:
The climber felt tawdered after reaching the summit.
معنی فارسی کلمه tawdered
:
تعبیر توادر به معنای خسته یا فرسوده شدن و معمولاً پس از فعالیتهای سخت یا سفرهای طولانی استفاده میشود.