معنی فارسی taxatively
B1به طور دقیق و مشخص از نظر مالیاتی تعریف شده یا مطرح شده است.
In a manner that restricts or defines clearly, especially in legal contexts regarding taxes.
- ADVERB
example
معنی(example):
قانون به صورت دقیق مالیاتی تعریف شد تا از ابهام جلوگیری شود.
مثال:
The law was taxatively defined to avoid confusion.
معنی(example):
قوانین به صورت دقیق مالیاتی بیان شدند تا از رعایت آنها اطمینان حاصل شود.
مثال:
The rules were stated taxatively to ensure compliance.
معنی فارسی کلمه taxatively
:
به طور دقیق و مشخص از نظر مالیاتی تعریف شده یا مطرح شده است.