معنی فارسی taxidermize
B1تاکسیدرمی، فرآیند نگهداری و حفظ ظاهر یک حیوان مرده با استفاده از فنون خاص.
To preserve (an animal) by stuffing and mounting its skin.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت گوزن را تاکسیدرمی کند.
مثال:
The artist decided to taxidermize the deer.
معنی(example):
بسیاری از موزهها حیوانات تاکسیدرمیشده را به نمایش میگذارند.
مثال:
Many museums display animals that have been taxidermized.
معنی فارسی کلمه taxidermize
:
تاکسیدرمی، فرآیند نگهداری و حفظ ظاهر یک حیوان مرده با استفاده از فنون خاص.