معنی فارسی taxidriver
A2راننده تاکسی، فردی که با تاکسی به حمل و نقل مسافران میپردازد.
A person who drives a taxi.
- NOUN
example
معنی(example):
راننده تاکسی به ما کمک کرد تا در شهر راه خود را پیدا کنیم.
مثال:
The taxidriver helped us find our way around the city.
معنی(example):
او بیش از ده سال است که راننده تاکسی است.
مثال:
She has been a taxidriver for over ten years.
معنی فارسی کلمه taxidriver
:
راننده تاکسی، فردی که با تاکسی به حمل و نقل مسافران میپردازد.