معنی فارسی taximan
A2راننده تاکسی، اصطلاحی برای فردی که بهعنوان راننده تاکسی فعالیت میکند.
A term used to refer to a taxi driver.
- NOUN
example
معنی(example):
راننده تاکسی بسیار دوستانه بود و در طول مسیر گفتوگو میکرد.
مثال:
The taximan was very friendly and chatted during the ride.
معنی(example):
او یک راننده تاکسی را برای رفتن از فرودگاه تماس کرد.
مثال:
She called a taximan to pick her up from the airport.
معنی فارسی کلمه taximan
:
راننده تاکسی، اصطلاحی برای فردی که بهعنوان راننده تاکسی فعالیت میکند.