معنی فارسی tearily
B1به شکلی که اشک وجود داشته باشد، معمولاً در زمینهای از شدت احساس.
In a manner that expresses tears, often due to strong emotion.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور اشکآلودی درباره حیوان خانگی گمشدهاش صحبت کرد.
مثال:
She spoke tearfully about her lost pet.
معنی(example):
او با اشک چشم به یاد خاطرات خوش لبخند زد.
مثال:
He smiled tearily at the happy memories.
معنی فارسی کلمه tearily
:
به شکلی که اشک وجود داشته باشد، معمولاً در زمینهای از شدت احساس.