معنی فارسی teariness
B1حالت یا ویژگی اشکآلود بودن، معمولاً به دلیل احساسات شدید.
The state of being tearful, usually due to strong emotions.
- NOUN
example
معنی(example):
اشک در چشمان او واضح بود.
مثال:
The teariness in his eyes was evident.
معنی(example):
اشکآلودگی او بعد از فیلم نشاندهنده احساسی بودن آن بود.
مثال:
Her teariness after the movie showed how moving it was.
معنی فارسی کلمه teariness
:
حالت یا ویژگی اشکآلود بودن، معمولاً به دلیل احساسات شدید.