معنی فارسی teenaged
B1دوران یا حالتی که فرد در سنین نوجوان (۱۳ تا ۱۹ سال) قرار دارد.
Relating to a person in their teenage years, typically between 13 and 19 years old.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Aged between thirteen and nineteen inclusive; teenage
مثال:
a teenaged girl
example
معنی(example):
دختر نوجوان از رفتن به کنسرت لذت میبرد.
مثال:
The teenaged girl enjoys going to concerts.
معنی(example):
سالهای نوجوانی او پر از هیجان بود.
مثال:
Her teenaged years were full of excitement.
معنی فارسی کلمه teenaged
:
دوران یا حالتی که فرد در سنین نوجوان (۱۳ تا ۱۹ سال) قرار دارد.
