معنی فارسی teethless
B1بیدندان، به حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا حیوانی دندان ندارد.
Having lost teeth; devoid of teeth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرد سالخورده اکنون بیدندان بود اما هنوز لبخند گرمی داشت.
مثال:
The old man was now teethless but still had a warm smile.
معنی(example):
آنها یک حیوان بیدندان را یافتند که در تلاش برای خوردن بود.
مثال:
They found a teethless animal struggling to eat.
معنی فارسی کلمه teethless
:
بیدندان، به حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا حیوانی دندان ندارد.