معنی فارسی telekinetically
C1به صورت تلهکینتیک، به گونهای که اشیاء با نیروی ذهن حرکت میکنند.
In a manner that involves moving objects with the mind.
- ADVERB
example
معنی(example):
او میتواند اشیاء را به صورت تلهکینتیکی معلق کند.
مثال:
She can make things float telekinetically.
معنی(example):
او صندلی را به صورت تلهکینتیک حرکت داد و همه را در اتاق شگفتزده کرد.
مثال:
He moved the chair telekinetically, surprising everyone in the room.
معنی فارسی کلمه telekinetically
:
به صورت تلهکینتیک، به گونهای که اشیاء با نیروی ذهن حرکت میکنند.