معنی فارسی teleview
B1تلویزیون دیدن، فرایند مشاهده یا تماشا کردن برنامههای تلویزیونی است.
To watch television, particularly in a casual context.
- VERB
example
معنی(example):
من دوست دارم برنامههای موردعلاقهام را در آخر هفته تلویزیونی تماشا کنم.
مثال:
I like to teleview my favorite shows on weekends.
معنی(example):
او از تلویزیونی تماشا کردن مستندها برای یادگیری بیشتر درباره طبیعت لذت میبرد.
مثال:
He enjoys televiewing documentaries to learn more about nature.
معنی فارسی کلمه teleview
:
تلویزیون دیدن، فرایند مشاهده یا تماشا کردن برنامههای تلویزیونی است.