معنی فارسی temperately

B1

به گونه‌ای که متعادل و غیرهیجانی باشد، بخصوص در کنترل احساسات و واکنش‌ها.

In a moderate and balanced manner, especially in behavior or speech.

example
معنی(example):

او در بحث‌ها به طور متعادل صحبت می‌کند و آرامش را ترویج می‌دهد.

مثال:

She speaks temperately during discussions, promoting calm.

معنی(example):

مدیریت متعادل وضعیت به حل سریع‌تر اختلافات کمک کرد.

مثال:

Temperately handling the situation helped resolve conflicts sooner.

معنی فارسی کلمه temperately

: معنی temperately به فارسی

به گونه‌ای که متعادل و غیرهیجانی باشد، بخصوص در کنترل احساسات و واکنش‌ها.