معنی فارسی tempora
B2فصلها یا دورههای زمانی که بر روی زیست و خلق و خو تأثیر میگذارند.
Seasons or periods of time that influence life and mood.
- NOUN
example
معنی(example):
فصلهای سال بر خلق و خوی ما تأثیر میگذارد.
مثال:
The tempora of the year influence our moods.
معنی(example):
او از فصل بهار با گلهای در حال شکفتن لذت میبرد.
مثال:
She enjoyed the tempora of spring with its blooming flowers.
معنی فارسی کلمه tempora
:
فصلها یا دورههای زمانی که بر روی زیست و خلق و خو تأثیر میگذارند.