معنی فارسی temporalness

B1

زمانی بودن، ویژگی یا حالت وجودی که به زمان مربوط می‌شود.

The quality or state of being temporal or related to time.

example
معنی(example):

زمانی بودن این اثر هنری بازتاب‌دهنده دوره‌ای است که در آن خلق شده است.

مثال:

The temporalness of the artwork reflects the era in which it was created.

معنی(example):

درک زمانی بودن رویدادها می‌تواند زمینه بهتری را ارائه دهد.

مثال:

Understanding the temporalness of events can provide better context.

معنی فارسی کلمه temporalness

: معنی temporalness به فارسی

زمانی بودن، ویژگی یا حالت وجودی که به زمان مربوط می‌شود.