معنی فارسی temporalties
B1مدتها، زمانها یا دورههایی که در یک پروژه یا فعالیت به عنوان مهلت یا زمانبندی تعیین شدهاند.
The distinct time periods or limits associated with a project or event.
- NOUN
example
معنی(example):
مدتهای پروژه باید با دقت مدیریت شوند.
مثال:
The temporalties of the project must be managed carefully.
معنی(example):
درک مدتها برای برنامهریزی حیاتی است.
مثال:
Understanding the temporalties is crucial for planning.
معنی فارسی کلمه temporalties
:
مدتها، زمانها یا دورههایی که در یک پروژه یا فعالیت به عنوان مهلت یا زمانبندی تعیین شدهاند.