معنی فارسی ten out of ten
B1ده از ده، نمره یا ارزیابی کامل و بینقص.
A perfect score or assessment.
- IDIOM
example
معنی(example):
من به آن فیلم برای روایت داستانش نمره ده از ده میدهم.
مثال:
I would rate that movie a ten out of ten for its storytelling.
معنی(example):
او در امتحانش نمره ده از ده گرفت.
مثال:
She received a ten out of ten on her exam.
معنی فارسی کلمه ten out of ten
:
ده از ده، نمره یا ارزیابی کامل و بینقص.