معنی فارسی tensibly

B1

به‌طرز قابل‌توجه‌ای، به‌طور مشهود و واضح در شرایط مشخص.

In a manner that is evident or noticeable.

example
معنی(example):

نرم‌افزار می‌تواند به طرز قابل‌توجهی عملکرد را در زیر فشار بهبود بخشد.

مثال:

The software can tensibly improve performance under stress.

معنی(example):

این ماده به طرز قابل‌توجهی برای تحمل بارهای سنگین طراحی شده است.

مثال:

The material was tensibly designed to withstand heavy loads.

معنی فارسی کلمه tensibly

: معنی tensibly به فارسی

به‌طرز قابل‌توجه‌ای، به‌طور مشهود و واضح در شرایط مشخص.