معنی فارسی tentlet
B1نوعی چادر کوچک یا کمحجم که به سرعت بارگذاری میشود.
A small, easily set-up tent suitable for brief stays.
- NOUN
example
معنی(example):
تنتلت برای یک فرار سریع عالی بود.
مثال:
The tentlet was perfect for a quick getaway.
معنی(example):
او تنتلت را تنها در چند دقیقه برپا کرد.
مثال:
He set up the tentlet in just a few minutes.
معنی فارسی کلمه tentlet
:
نوعی چادر کوچک یا کمحجم که به سرعت بارگذاری میشود.