معنی فارسی tenurial

B2

مرتبط با حق‌تصرف، به خصوص در زمینه‌های دانشگاهی یا حرفه‌ای.

Relating to tenure, especially in an academic or professional context.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to tenure.

example
معنی(example):

سیاست‌های حق‌تصرف این مؤسسه از آزادی آکادمیک حمایت می‌کند.

مثال:

The tenurial policies of the institution support academic freedom.

معنی(example):

تغییرات در وضعیت حق‌تصرف می‌تواند بر امنیت شغلی برای استادان تأثیر بگذارد.

مثال:

Changes in tenurial status can affect job security for faculty.

معنی فارسی کلمه tenurial

: معنی tenurial به فارسی

مرتبط با حق‌تصرف، به خصوص در زمینه‌های دانشگاهی یا حرفه‌ای.