معنی فارسی teratical

B1

تراتیک، مرتبط با شیوه‌های غیرمعمول و غیرطبیعی در هنر یا فکر.

Pertaining to unusual or abnormal characteristics, especially in art or thought.

example
معنی(example):

ایده‌های تراتیک او دیدگاه‌های رایج را به چالش کشید.

مثال:

Her teratical ideas challenged conventional views.

معنی(example):

موارد تراتیک در ادبیات بحث‌هایی را برانگیخت.

مثال:

The teratical themes in the literature sparked discussions.

معنی فارسی کلمه teratical

: معنی teratical به فارسی

تراتیک، مرتبط با شیوه‌های غیرمعمول و غیرطبیعی در هنر یا فکر.