معنی فارسی tergitic

B1

ترگیتیک، معرف لایه‌ای از پوست یا پوسته که عملکرد حفاظتی دارد.

Relating to a protective layer, especially in biological contexts.

example
معنی(example):

لایه ترگیتیک پوسته به عنوان حفاظ عمل کرد.

مثال:

The tergitic layer of the shell served as protection.

معنی(example):

پژوهشگران ترکیب ترگیتیک فسیل را بررسی کردند.

مثال:

Researchers examined the tergitic composition of the fossil.

معنی فارسی کلمه tergitic

: معنی tergitic به فارسی

ترگیتیک، معرف لایه‌ای از پوست یا پوسته که عملکرد حفاظتی دارد.